میر حیدر کاشی. از شاعرانی است که از حیث استعداد پایۀ بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است. گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است. این چند معما از اوست: معما بنام حبیب: شبها که تمام عاشقان بیدارند چشم و دل من بخواب راحت یارند ساحر پسری کو که برد صبر و قرار اول ز دل و دیده چو خوابی دارند. معما بنام سهراب: خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند گردند بما بحال ما پردازند گردند و کله سراسر و کاکلها گه کج بنهند و گه پریشان سازند. رجوع به تذکرۀ مجمعالخواص ص 84 ومجالس النفایس شود
میر حیدر کاشی. از شاعرانی است که از حیث استعداد پایۀ بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است. گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است. این چند معما از اوست: معما بنام حبیب: شبها که تمام عاشقان بیدارند چشم و دل من بخواب راحت یارند ساحر پسری کو که برد صبر و قرار اول ز دل و دیده چو خوابی دارند. معما بنام سهراب: خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند گردند بما بحال ما پردازند گردند و کله سراسر و کاکلها گه کج بنهند و گه پریشان سازند. رجوع به تذکرۀ مجمعالخواص ص 84 ومجالس النفایس شود
ابن احمد. از امیران شهابی و مورخ است. زادگاه و وفات وی به لبنان بود. وی به تلخیص تاریخ اسلام و تدوین اخبار و تاریخ عصرهای اخیر حریص بود. سه کتاب تدوین کرد: نخستین بنام الغررالحسان فی تواریخ حوادث الزمان. دوم بنام نزههالزمان فی تاریخ جبل لبنان. سوم الروض النضیر فی ولایه الامیر بشیر. این سه کتاب در یک مجلد بزرگ و بنام تاریخ امیر حیدر بچاپ رسیده است و تا حوادث 1237 هجری قمری / 1821 میلادی را در دارد. ناشر حوادث بیست سال پس از آن را بر آن افزوده است. وی به سال 1251 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی)
ابن احمد. از امیران شهابی و مورخ است. زادگاه و وفات وی به لبنان بود. وی به تلخیص تاریخ اسلام و تدوین اخبار و تاریخ عصرهای اخیر حریص بود. سه کتاب تدوین کرد: نخستین بنام الغررالحسان فی تواریخ حوادث الزمان. دوم بنام نزههالزمان فی تاریخ جبل لبنان. سوم الروض النضیر فی ولایه الامیر بشیر. این سه کتاب در یک مجلد بزرگ و بنام تاریخ امیر حیدر بچاپ رسیده است و تا حوادث 1237 هجری قمری / 1821 میلادی را در دارد. ناشر حوادث بیست سال پس از آن را بر آن افزوده است. وی به سال 1251 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی)
گویند مردی بود که همیشه لاف شجاعت میزد و برای اثبات این دعوی طبلی برداشته از شهر بیرون میرفت که من بجنگ شیر میروم و اگر احیاناً شیری یا روباهی میدید طبل را از دوش خود برمیگرفت و آن طبل را با طبل شکم مینواخت چون او را از نواختن این دو طبل سؤال میکردند جواب میداد که نواختن طبل برای آن است که شیر بترسد و نواختن طبل شکم را علت آن است که من نیز میترسم از این رو طبل حیدر رازی مثل شده: تیغ تو تیغ حیدر عربی کوس تو طبل حیدر رازی. (آنندراج از شرح فراهانی) (فرهنگ فارسی معین)
گویند مردی بود که همیشه لاف شجاعت میزد و برای اثبات این دعوی طبلی برداشته از شهر بیرون میرفت که من بجنگ شیر میروم و اگر احیاناً شیری یا روباهی میدید طبل را از دوش خود برمیگرفت و آن طبل را با طبل شکم مینواخت چون او را از نواختن این دو طبل سؤال میکردند جواب میداد که نواختن طبل برای آن است که شیر بترسد و نواختن طبل شکم را علت آن است که من نیز میترسم از این رو طبل حیدر رازی مثل شده: تیغ تو تیغ حیدر عربی کوس تو طبل حیدر رازی. (آنندراج از شرح فراهانی) (فرهنگ فارسی معین)